حال خوب من
اس ام اس....پـ نـ پـ....خلاصه همه چی توشه

روزی مردی جان خود را به خطر انداخت تا جان پسر بچه ای را که در دریا در حال غرق شدن بود نجات دهد. اوضاع آنقدر خطرناک بود که همه فکر می کردند هر دوی آنها غرق می شوند. و اگر غرق نشوند حتما در بین صخره ها تکه تکه خواهند شد. ولی آن مرد با تلاش فراوان پسر بچه را نجات داد.آن مرد خسته و زخمی پسرک را...

به نزدیک ترین صخره رساند. و خود هم از آن بالا رفت. بعد از مدتی که هر دو آرامتر شدند. پسر بچه رو به مرد کرد و گفت: «از اینکه به خاطر نجات من جان خودت را به خطر انداختی متشکرم» مرد در جواب گفت: «احتیاجی به تشکر نیست. فقط سعی کن طوری زندگی کنی که زندگیت ارزش نجات دادن را داشته باشد!»




تاریخ: سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)


 

 

 

لاته میره قهوه خونه داد میزنه:عباس کیه؟بیاد جلو میخوام دهنشو سرویس کنم. غضنفر میره جلو لاته تا میخوره میزنتش.جمیعت میبینن لاته داره غضنفرو میترکونه میرن جلو از دست لاته بگیرنش غضنفر میگه:ولش کنید بابا.بذارید بزنه من که عباس نیستم 

 

 

به یکی میگن با ماتیز جمله بساز :میگه دزد اومد خونه ما نتونست دزدی کنه گرفتیمش !!میگن اینکه ماتیز نداشت :میگه خوب ماتیز بودیم دیگه
 

 

 

یه روز تو یه تیمارستان ...دکتره می خواست از بیماراش تست بگیره، یه عکس ماشین میزاره جلوی همه میگه هرکی این ماشین و هول داد روشن کرد میره خونه اش همه رفتن هول بدن که برن خونه به جز یک نفر.دکتره خوشحال شد با خودش گفت این پس خوب شده... بهش گفت ببینم تو چرا ماشین و هل نمیدی؟ گفت اینا خنگن سویچ دست منه!

 

 

به غضنفر میگن آخرین بار جورابات رو کی شستی ؟ میگه:جون مادرت از این سوالات تاریخی!!!!! نپرس

 

 

یه مرغه قرص اکس میخوره اسرائیلیها میگرنش. دلیلش رو میپرسند میگن: این مرغه همینطور که راه میرفته مدام می گفته: قدس قدس قدس

 

 

غضنفر زنگ میزنه فلسطین زود قطع میکنه ازش دلیلش رو میپرسند میگه: می خواستم ببینم هنوز اشغاله یا نه
 

 

 

تو خیابون تصادف میشه، یک وانت نیسان گردن کلفت میزنه به یک موتور، دو نفر که سوار موتور بودن یکیشون سرش میخوره به جدول و جابه‌جا تموم میکنه، دومی فقط پاش میشکنه. خلاصه ملت جمع میشن دورشون، اون بدبختی که پاش شکسته بوده هی داد و هوار میکرده، غضنفر میره جلو بهش میگه: خجالت بکش خیابون رو گذاشتی رو سرت! تو که الحمدالله چیزیت نشده، ببین اون رفیقت بنده خدا تموم کرده اما اینقدر سر و صدا نمیکنه!!!!!
 

 

 

غضنفر  رفت انگلیس. صبح پاشد با زنش رفت بیرون توی خیابون. یه مرده از کنارشون رد شد و گفت: «گود مورنینگ سر». غضنفر جواب داد: «سر مورنینگ گود»! زنش پرسید گضنفر ایلده چی شد؟ غضنفر گفت هیچی! این یارو انگلیسیه گفت: «سلام علیکم» و منم بهش گفتم: «علیکم سلام»
 

 

 

ارتباط برخی ترانه ها با مباحث شرعی:
خوشگلا باید برقصن...امر به معروف
ای قشنگتر از پریا – تنها تو کوچه نریا...نهی از منکر
ای خانم کجا کجا؟ ...صیغه فضولی
دلم فقط تو رو می خواد...تارک الدنیا
یه ماچ داد و دمش گرم ...اکرام ایتام
نمره بیست کلاسو نمی خوام ...ایثار
 

 

 

از غضنفر میپرسن: اگه امریکا حمله کنه چیکار میکنی؟؟ میگه: اول خونسردیمو حفظ میکنم... بعد زنگ میزنم 110

 

 

آهنگ جدید از بنیامین: شرکت خلوت ..دفتر خالی...منشی خوشگل.. تنهاست...نمی یااااای؟؟نمی خواااای؟؟!!

 

 

 

 

 

من از عمرم چه فهمیدم؟ نفهمیدم چه فهمیدم.همان اندازه فهمیدم که فهمیدم نفهمیدم.(قسمتی ازدفتر خاطرات غضنفر)

 

 

 

 

 

معلم از دانش آموزش می پرسه 5+5 چند میشه میگه 11 . معلم میگه بی شعور دستتو از تو شرتت در بیار

 

 

 

 

 

به 4 دلیل برات SMS می فرستم : 1) خیلی باحالی 2) دوست دارم 3) دل تنگت میشم 4) ارزش زنگ زدن نداری

 

 

 

 

 

روش دفع انگل : 3 روز چای و بیسکویت می خوری روز چهارم فقط چای. کرمه میاد بیرون « میگه: پس بیسکویت کو؟

 

 

 

 

 

غضنفر داشته میمرده در میاد به زنش میگه : زن  حالا که من دارم میمیرم بگو ببینم چند بار به من خیانت کردی ؟

 

 

زنه در میاد میگه : ببخشیدا 3 بار.

 

 

یه بار یادته می خواستی بری تیم ملی فوتبال بازیت نمی دادن ، بعدش بازیت دادن اون یه بارش ( با مربی)

 

 

غضنفر : خوب . یادته هیچ کدوم از بازیکنا بهت پاس نمی دادن بعد همشون بهت پاس دادن اونم یه بار (11 تا بازیکن) . غضنفر : خوووووب . یادته 100 هزار نفر تماشا چی تشویقت نمی کردن بعدش همشون تشویقت کردن !!!!!؟!؟؟؟!؟!؟!؟؟

 

 

 

 

 

به غضنفر میگن خیلی آقایی. میگه: ما بیشتر!

 

 

 

 

 

از غضنفر میپرسن شما همتون اینقدر ساده این؟(خر) میگه: نه بابا، راه‌ راهمون تو

 

 

آفریقاست!( گور خر)

 

 

 

 

 

غضنفر تو مسابقه بیست سوالی شرکت میکنه، قبلش بهش میگن جواب

 

 

بیسکویته، ولی تو همون اول نگو، اولش یه چند تا سوال کن که ضایع نشه.

 

 

غضنفر میگه باشه و میره تو مسابقه، میپرسه: آقا، یک کویته؟! یارو میگه: نه.

 

 

میگه: دوکویته؟ همینجوری میگه تا میرسه به نوزده کویت! یارو میگه: من

 

 

یه راهنمایی بهتون میکنم، با چایی هم میخورنش. غضنفر میگه: آاااهان پس

 

 

بگو، ‌قنده؟!

 

 

 

 

 

به غضنفر می گن برو یه کیهان (روزنامه) بخر.ده دقیقه بعد با یه 

 

 

خر بر می گرده!می گن این چیه رفتی گرفتی؟!می گه کیهان  

 

 

نداشت همشهری گرفتم !!!

 

 

 

 

 

غضنفر رو داشتن به جرم قتل زنش محاکمه میکردن، دادستان میگه:  

 

 

سنگدل‌! تو وقتی داشتی زنت رو میکشتی، ندای وجدانت رو  

 

 

نشنیدی؟!‌ غضنفر میگه: نه والله! بس که این زنیکه جیغ و داد میکرد 

 

 

مگه میذاشت ما چیزی بشنویم؟!!

 

 

 

 

 


بسمه تعالی
،وسلام علی خاتم الانبیا محمد مصطفی و جمیع الانبیا و مرسلین ,والعجمعین المعصممین غرض مزاحمت بود، که بحمدالله حاصل شد  ( SMS  مخصوص نیمه شبه)

 

 

 

 

 

پدر : پسرم برای تولدت چی می خوای؟پسر : چیز زیاد نمیخوام بابا، فقط یه رادیو میخوام که به وسیله ی یه ماشین اسپورت زیبا احاطه شده باشه!

 

 

 

 

 

دختر : شما کارت تبریک های عاشقانه و زیبا دارید؟ فروشنده : نظرتون در مورد این کارت چیه؟ روش نوشته :"تقدیم به تنها پسری که تا الان دوستش داشتم" دختر: عالیه! من 10 تا از این کارت می خوام!

 

 

 

 

 

این کار شیرین ترین کاریه که میشه انجام داد. توی تخت انجامش بده، یا روی کاناپه، یا توی حمام یا هرجای دیگه که تنهایی! هرگز نباید انجام دادنش رو متوقف کرد. به این کار میگن دعا کردن....... خدا اون ذهن منحرفت رو شفا بده!!!!

 

 

 

 

 

اتوبان تهران قم راهبندون میشه.. یکی میگه: چی شده؟ میگن: احمدی نژاد و گروگان گرفتند میخوان آتیش بزنن میگه: تا حالا کسی کمک هم کرده؟ میگن: آره تا حالا 3لیتر بنزین جمع شده

 

 

Alo...sal,.,,.k...i,.,.,.c...,r..ba..,M......,p..

 

 

شرمنده! این SMS آنتن نداد، وگرنه کلی می خندیدی!

 

 

 

 

 

دوست دختر غضنفر بهش میگه اگه می خواهی زنت بشیم باید خیلی خرجم کنی

 

 

غضنفر هم از فرداش شروع می کنه به خر جمع کردن !!!

 

 

 

 

 

غضنفر میره دستشویی هرچی زور زد آروغ میزد

 

 

به خودش میگه : نکنه برعکس نشستم !!!

 

 

 

 

 

همیشه پشت سر هر مرد موفق ، زنی است که نتونسته جلوی موفقیت شو بگیره!!!

 

 

 

 

 

یک روز غضنفر میره در خونه دوستش و هر چی در میزنه کسی درو باز نمیکنه با خودش میگه فکر کنم در خرابه بهتره زنگ بزنم




تاریخ: سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

 


ماشینم بنزین تموم کرد وسط جاده, واستادم دم جاده یکی ۲ لیتر بنزین از
ماشینش بهم بده که فقط خودمو برسونم به یه پمپ بنزینی, یکی زد بقل گفت آقا بنزین برای ماشینت می خوای؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام باهاش خودمو آتیش بزنم

 


 


بعد از چهار ساعت از کنکور تو هوا ۴۰ درجه اومدم خونه خواهرم میگه خسته ای؟ اگه نیستی منو ببر یه جایی میخوام خرید کنم
پـَـَـ نــه پـَـَــ خسته نیستم تو جلسه کنکور لحاف دشک انداخته بودم داشتم قلیون میکشیدم

 


 


یارو تو مترو داره چراغ قوه میفروشه، صداش کردم اومده میگه چراغ قوه میخوای؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه لقمه میرزاقاسمی آوردم واسه ناهارم
تنهایی نمی چسبید گفتن بیای باهم بخوریم

 


 


به دوستم میگم ببین تن ماهی تاریخ انقضاش کیه؟ میگه یعنی تاریخ خراب شدنش؟ گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ تاریخ عروسی ننه بابای ماهی اس میخوام واسشون جشن سالگرد بگیرم

 


 


در پارکینگ و باز کردم برم تو یارو اومده جلوش پارک کرده میگه می خوای بری تو؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ درو باز کردم هوای کوچه عوض شه

 


 


تا کمر رفتم تو موتور
ماشینم که ببینم چه مرگشه ، رفیقم اومده میگه
داری تعمیرش میکنی ؟
پــــ نه پـــــ دارم با گِیج روغن درد و دل میکنم

 


 


با دوستم رفتیم دکتر واسه عمل بینیش دکتر میگه میخوای بینیتو کوچیک کنی؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدیم بکوبیمش ۳ طبقه بسازیم

 


 

 

 

 


کامپیوترم یه ویروس گرفته بود رفتم کلی پول آنتی ویروس اورجینال دادم بعد سه ساعت اسکن ویروسه رو پیدا کرده پیغام داده: آیا مطمئن هستید که می خواهید این ویروس را حذف کنید؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام ازش نگهداری کنم بزرگ بشه، بشه عصای دستم نور چشام

 

 

 


 


مرغ عشقم مرده و درحالی که پاهاش روبه بالاس افتاده کف قفس. دوستم اومده می گه : اِ مرغ عشقت مرد؟ بهـــش گفتم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ کمر درد داشته دکتر گفته باید طاق باز دراز بکشه کف قفس


 


کارت سوخت ماشینو برداشتم دارم میرم بابام میگه میری بنزین بزنی؟؟؟

پـَـَـ نــه پـَـَــــ میرم آب هویچ بریزم تو باکش نور چراغاش زیاد شه

 


 

 

 

 


به مامانم میگم قوری کجاست ؟ میگه میخوای چای بخوری ؟!
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام دست بکشم روش شاید غولی چیزی ازش درومد!!!!!! ـ

 


 


داریم لوازم میزاریم توی ماشین که بریم مسافرت
همسایمون میگه دارید میرید مسافرت؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ قراره از امشب توی ماشین
زندگی کنیم

 


 


میگه امتحانِ چی داری؟؟؟ میگم وصایا,,, میپرسه وصایای امام؟؟؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ وصایای الیزابت تیلور



 


تو این گرما که سگ تب میکنه رفتم سوپر مارکت میگم یه ایستک بدید یارو میگه خنک باشه؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ گرم بده میریزم تو نعلبکی خنک بشه

 


 

 

 

 

 

 

 


ساعت ۵-۴ صبح زنگ زده..
گوشی رو برداشتم به زور دارم جواب میدم..میگه خواب بودی؟؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشتم سر گلدسته ی مسجد محلمون اذان میگفتم صدام گرفته




تاریخ: سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

                                     1- چیزی در مورد ماشین فهمیدن ، البته به جز رنگش …

۲- درک مضمون اصلی یک فیلم هنری

۳- ۲۴ ساعت رو بدون فرستادن sms زندگی کردن …

۴- بلند کردن چیزی

۵- پرتاب کردن

۶- پارک کردن

۷- خواندن نقشه

۸- دزدی کردن از بانک

۹- آرام و ساکت جایی نشستن

۱۰- بیلیارد بازی کردن

۱۱- پول شام رو حساب کردن

۱۲- مشاجره کردن بدون داد کشیدن

۱۳- مواخذه شدن بدون گریه کردن

۱۴- رد شدن از جلوی مغازه کفش فروشی

۱۵- نظر ندادن در مورد لباس یک غریبه

۱۶- کمتر از بیست دقیقه داخل یک دستشویی بودن

۱۷- دنده ماشین را با انگشت عوض کردن

۱۸- راه انداختن درست یک ویدئو

۱۹- تماشای یک فیلم جنگی

۲۰- انتخاب سریع یک فیلم

۲۱- ایستاده جیش کردن

۲۲- ندیدن فیلم هندی

۲۳- غیبت نکردن

۲۴- فحش ناموسی دادن

۲۵- نرقصیدن موقع شنیدن یک آهنگ شاد

۲۶- آرایش نکردن

۲۷- لاک نزدن

۲۸- صحبت نکردن وقتی که باید ساکت باشن

۲۹- سیگار برگ و یا چپق کشیدن

۳۰- درک کردن شوهر وقتی اعصابش خورده

۳۱- گریه کردن بدون آبریزش بینی

۳۲- غذا پختن بدون تماشای تلویزیون

۳۳- تماشای اخبار و خوندن روزنامه

۳۴- نق نزدن

۳۵- لگد زدن

۳۶- از سن بیست و پنج سالگی رد شدن

۳۷- اخ تف کردن

۳۹- خواستگاری رفتن

۴۰- از همه مهمتر موارد بالا رو قبول کردن




تاریخ: سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

فقط هنوز نميتوانم باور کنم که من زندگيت او شده!!
که چه خزه هايی در هم تنيده ای راه نفس ديوار چوبی عشقمان را بسته است…
ميدانی باورش بی برو برگرد خردم خواهد کرد…
و با ترک های ترميم نشدنی اش اين ديوار است که ميريزد
پس باورش نميکنم
خودت ميدانی که اين دروغ تنها چيزيست که دارم
تنها چيزيست که اين ديوار را استوار نگه داشته هنوز…




تاریخ: سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

وقتش رسیده  حال و هوایم عوض شود

با  سار  ِ پشت پنجره  جایم عوض شود

هی کار دست من بدهد   چشم های تو

هی  توبه بشکنم  و  خدایم  عوض شود

با بیت های  سر زده  از سمت ِ ناگهان

حس  می کنم  که قافیه هایم عوض شود

جای تمام  گریه ،  غزل های ناگــــــزیر

با قاه قاه ِ خنده ی بی غم    عوض شود

سهراب ِ شعرهای من   از دست می رود

حتی اگر عقیده ی  رستم عوض شود

قدری کلافه ام    و هوس کرده ام  که باز

در بیت های بعد ،  ردیفم عوض شود

حـوّای جا گرفته  در این  فکر رنج ِ تلخ

انگــار  هیچ وقـت  به آدم  نـمی رسد

تن  داده ام  به این که بسوزم در آتشت

حالا  بهشت هم  به  جهنم  نمی رسد

با این ردیف و قافیه  بهتر  نمی شوم !

وقتش رسیده  حال و هوایم  عوض شود




تاریخ: سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

ببخش که برگ هایت را لگد کردم .
ببخش که مرگت را می بینم اما کاری از عهده ام بر نمی آید .
ببخش که چوب های خشکت را در آتش ;سوزاندم تا گرم شوم.
خاطرات زیادی با هم داشتیم ببخش ببخش که تو را رها می کنم
و به سراغ زمستان می روم … من رفیق نیمه راه نیستم این تقدیر تو است که، می میری!

و اما پاییز به من می گوید:
خداحافظ انسان، من نمی میرم در این دنیا من همیشه بوده ام و خواهم بود.
تو مرا ببخش که; یک بار دیگر رفتم و با رفتنم; یک پاییز دیگر از عمرت را با خود بردم.
من رفیق بدی نیستم این تقدیر تو است.!!!




تاریخ: دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

دزديدن عروسک يک بچه
فقط دزديدن يک عروسک نيست!
دزديدن آرامش و امنيت او
دزديدن پشتيبان و دوست او
دزديدن خواب و بيدارى او
دزديدن دنياى اوست
ای غريبه!
ای کسى که به اين سرعت دنيايم را ويران کردی!
فقط يک خواهش
.
.
.
مراقب عروسکم باش!!!




تاریخ: دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

رود چشم من خشک شده بود….
از حضور سرد تو…
از حضور بی نور تو…
از حضور بی حضور تو…
روزها پس روزها میگذرد
و من هنوز غرق آن روزی هستم
که چرا ،از حضور بی حضورت
لذت می بردم…؟!




تاریخ: یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

گاه می اندیشم،
خبر مرگ مرا با تو چه كس میگوید؟
آن زمان كه خبر مرگ مرا
از كسی می شنوی، روی تو را
كاشكی میدیدم.
شانه بالا زدنت را،
– بی قید -
و تكان دادن دستت كه،
– مهم نیست زیاد-
و تكان دادن سر را كه ،
– عجیب! عاقبت مرد؟
افسوس
كاشكی میدیدم!
من به خود میگویم:
«چه كسی باور كرد
«جنگل جان مرا
«آتش عشق تو خاكستر كرد؟




تاریخ: یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 147
بازدید دیروز : 224
بازدید هفته : 608
بازدید ماه : 990
بازدید کل : 722056
تعداد مطالب : 984
تعداد نظرات : 114
تعداد آنلاین : 1




javahermarket

Online User
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
تماس با ما