دشت فکرم، همه جایش پرازآهنگ دلی بی جان است دردهکده سبزمن وامانده، درگمان من کج عشق خیال آشفته، روزی آتشکده ی سبزی بود، روزی ماوای دلی صادق بود! روزی اندرحرم سینه ی من دوستی، عشق وصداقت همه جا پاکی بود! ناگهان، ابرسیاه آلودی آسمان دل آبی مراویران کرد! خاطرات خوش ایام نسیم آلودم را جلوی چشم حقیقت شستند! برگ های گل یادم، ورق سبزکتابم، غنچه ی یاس نگاهش، همه با آمدن پاییز زردآلود شد!! این زمان است که مهتاب شب عشق مرازردانید! این زمان است که تیرآلوده به یاسش، به من بی سروسامان برخورد! "تازمان پاییزاست... خاطرم پاییزی است..."
علی کریمی: عاشق BMW
علی کریمی به همراه مهدی مهدوی کیا دو کاپیتان فعلی سرخپوشان هستند که اگر سری به تمرینات این تیم بزنید گران ترین خودروها را در بین پرسپولیسی ها سوار می شوند. علی کریمی همیشه شیفته BMW بوده و هرجا که رفته از این اصل در زندگی اش تخطی نکرده! جادوگر که در امارات، قطر و آلمان هم بی ام دبلیو سوار بود، با بازگشت دوباره اش به ایران با آن BMW سری 6 معروف چشم ها را خیره می کند. او البته یک سری 3 قرمز رنگ هم دارد که معمولا برای حضور در تمرینات پرسپولیس از آن استفاده می کند.
مهدی مهدوی کیا و پورشه کاین زیبایش
در نخستین روزهای بازگشت از آلمان او را با یک پژو 206 سفید رنگ در خیابان فرشته ملاقات می کردیم اما محبوب ترین بازیکن خارجی تاریخ هامبورگ خیلی زود حال و هوای روزهای حضورش در آلمان را کرد و به سراغ پورشه رفت. او حالا با یک دستگاه پورشه کاین زیبا که حدود 250 میلیون تومان قیمت دارد در خیابان های تهران رانندگی می کند.
مازیار زارع و باقی پژو 206 سوارها
خوش می گوید 206 را دوست دارد چون شیک و جمع جور است. البته او تنها بازیکن پرسپولیس نیست که 206 سوار می شود. ابراهیم شکوری، مهرداد اولادی، مجتبی شیری، سامان آقازمانی و حمیدرضا علی عسگری هم دیگر سرخپوشانی هستند که با پژو 206 در تمرینات این تیم حاضر می شوند.
محمد نصرتی و همان ماکسیمای معروف!
8 سال است که به خودرو ماکسیما وفادار است. شاید به همین دلیل هم تیمی هایش او را خسیس ترین بازیکن پرسپولیس می دانند! البته نصرتی می گوید اگر سایر بازیکنان پرسپولیس از پس هزینه بنزین ماکسیمای او برآمدند می توانند او را خسیس خطاب کنند!
احمدرضا عابدزاده و لندکروزر مشکلی رنگش
خیلی ها معتقدند که احمدرضا عابدزاده محبوب ترین فوتبالیست تاریخ کشورمان است؛ ادعایی که در نظرسنجی برنامه 90 با شرکت خیره کننده طرفداران این بازیکن به خوبی اثبات شد. بهتر است بدانید که دروازه بان افسانه ای فوتبال ایران برخلاف دیگر دوسانش خیلی اهل ماشین بازی نیست. او سال های زیادی با بلیزر غول پیکرش در خیابان های تهران دیده می شد. در این مدت خیلی ها می خواستند کاری کنند تا او اتومبیل بهتری بخرد اما عابدزاده به اتومبیلش وفادار بود؛ تا اینکه از دو سال پیش ناگهان تصمیم گرفت بلیزر معروفش را بفروشد. عابدزاده بعد از بلیزر سراغ آخرین مدل تویوتا لندکرویزر رفت تا نشان بدهد در انتخاب اتومبیل هم سلیقه اش با بقیه فوتبالیست ها فرق می کند. عابدزاده و اتومبیل مشکی 150 میلیون تومانی اش را می توانید هر روز در خیابان شریعتی تهران ببینید؛ جایی که او فست فود 22 را راه اندازی کرده و هر روز از مشتری های زیادی پذیرایی می کند.
علی دایی؛ پورشه پانامرا، بی ام دبلیو X3 و پرادویی که واژگون شد!
همان طور که خیلی از شماها حدس می زنید علی دایی گران ترین اتومبیل را در بین اهالی فوتبال و حتی ورزشکاران بقیه رشته ها در اختیار دارد. مربی فعلی راه آهن و مربی سابق پرسپولیس که به عنوان اولین لژیونر ایران پا به فوتبال اروپا گذاشت، این روزها با دو اتومبیل گران قیمت خیابان های تهران را طی می کند. او یک پورشه پانامرای بادمجانی دارد که گفته می شود مبلغ آن حدود 440 میلیون تومان است. البته دایی یک بی ام دبلیو X3 هم دارد که قیمت آن حدود 80 میلیون تومان است. دایی یک پرادوی سفید رنگ دودر هم دارد که در آخرین روزهای سال 90 دچار حادثه و واژگونی شد تا کاپیتان سابق پرسپولیس سال تحویل را در بیمارستان سپری کند. این فوتبالیست باسابقه که در سال های اول شروع فوتبالش یک رنوی بژ داشت با سختی هایی که در فوتبال کشیده بالاخره به جایی رسید که توانست گران ترین اتومبیل را در بین جماعت ورزشکار سوار شود.
میثاق معمارزاده و لندکروز مشکی رنگ
میثاق معمارزاده هم با تویوتا مشکلی رنگش در تمرین پرسپولیس حاضر می شود. معمارزاده با قد بلندی که دارد ظاهرا با این تویوتا مشکی رنگ احساس راحتی می کند.
محسن خلیلی؛ بی ام دبلیو سری 3
محسن خلیلی مهاجمی است که از بازی در پرسپولیس به شهرت زیادی رسید؛ البته روزگاری که او در پرسپولیس بازی می کرد با تومبیل آزرای مشکی رنگش در سطح شهر دیده می شد اما بعد از جدایی از این تیم و پیوستن به استیل آذین، با پول خوبی که از این باشگاه به دست آورد یک بی ام دبلیو مشکی رنگ سری 3 از نوع کروم خریداری کرد که گفته می شود قیمت آن حدود 105 میلیون تومان است.
علیرضا حقیقی هم BMW سوار است
علیرضا حقیقی که در سال 90 نخستین دروازه بان لژیونر تاریخ فوتبال ایران (بعد از نیما نکسیا) لقب گرفت در روزهای حضورش در ایران با آن BMW سری 3 سفیدرنگش کاملا برای هواداران پرسپولیس قابل شناسایی بود!
جواد کاظمیان
جواد کاظمیان هم یک هیوندا آزرا مشکی رنگ دارند. ستاره 30 ساله پرسپولیس فقط یکی از ستاره های فوتبال است که با آزرا در خیایان ها دیده می شود و ظاهرا این خودرو از محبوبیت زیادی بین فوتبالیست های ایرانی برخوردار است.
حسین هوشیار و مزدا 3 جدید
دروازه بان جدید پرسپولیس که در سال 90 ناگهان از شهرداری یاسوج به چهارچوب دروازه پرسپولیس رسید هم یک دستگاه مزدا 3 جدید سفید رنگ دارد و با آن در درفشی فر حاضر می شود.
کریم باقری؛ نمایشگاه سیار!
ماشین باز ترین پرسپولیسی حاضر! او را با پژو 504 قدیمی اش هم می توانید در خیابان پیدا کنیم اما کاپیتان سابق سرخپوشان عموما پشت فرمان خودروهای گذر موقت مدل بالا دیده می شود اما در حال حاضر BMW سری 7 و لندکروزر جزو اتومبیل های کریم باقری در پارکینگ منزلش هستند!
مصطفی دنیزلی عاشق SUV
افندی همیشه ماشین های شاسی بلند را انتخاب می کند. با بازگشت دوباره اش به پرسپولیس یک دستگاه کیا سورنتوی مشکی رنگ از سوی باشگاه پرسپولیس در اختیار او قرار گرفت. هر چند در روزهای اول راننده شخصی داشت اما سرمربی محبوب سرخ ها عاشق رانندگی در خیابان های تهران است. هر وقت در خیابان ولی عصر از پارک وی تا تجریش مشغول رانندگی بودید و یک سورنتوی مشکی رنگ در کنارتان دیدید، خوب داخل آن را نگاه کنید، شاید افندی محبوب سرخ ها راننده آن باشد!
رضا نورمحدی؛ لکسوس سوار!
شاید برایتان عجیب باشد که رضا نورمحمدی هم یکی از گران قیمت ترین خودروها را در میان پرسپولیسی ها سوار می شود. او را که قبلا با مرسدس بنز معروفش دیده بودیم ، این روزها لکسوس سوار است!
تاریخ من ، نه میلادی ست نه هجری !
مبدا تاریخ من ، لبخند زیبای توست...
و پایانش
بغضی ست که مهربانانه پنهان میکنی.. از من
مرجع خبری پرسپولیس : باشگاه پرسپولیس از شرکت کنندگان در مراسم یادبود پدر رویانیان خواست از ارسال تاج گل خودداری کنند.
روابط عمومی باشگاه فرهنگی ورزشی پرسپولیس طی اطلاعیه ای ضمن تشکر از دوستان و آشنایان، درخواست کرد، برای حضور در مراسم یادبود پدر سردار محمد رویانیان از ارسال هرگونه تاج گل خودداری نمایند.
حمیدرضا غریب مدیر روابط عمومی باشگاه پرسپولیس در این خصوص گفت: به درخواست سردار محمد رویانیان، ضمن تشکر از دوستان و آشنایان، تقاضا می شود از آوردن و ارسال هرگونه تاج گل در مراسم یادبود پدر مرحوم ایشان، برای جلوگیری از اسراف خودداری نموده و حضور سبز دوستان و آشنایان تسلی خاطر بازماندگان آن شادروان خواهد بود.
گفتنی است؛ مراسم یادبود پدر سردار محمد رویانیان روز دوشنبه هفتم فروردین ماه از ساعت 14:30 الی 16 در مسجد امیرالمومنین واقع در بلوار مرزداران برگزار می شود.
خداوندا
دوستانی دارم که روزگار ، فرصت دیدارشان را کمتر نصیبم میگرداند ،
اما تو خود میدانی که یادشان در دلم جاوید است ،
دوستانی که رسمشان معرفت ، کردارشان جلای روی و یادشان صفای دل است ،
پس آنگاه که دست نیاز سوی تو بر می آورند ، پر کن دستشان را
از آنچه که در مرام خدایی توست .
من که از کوی تو بیرون نرود پای خیالم / نکند فرق به حالم چه برانی چه بخوانی / چه به اوجم برسانی چه به خاکم بکشانی / نه من آنم که برنجم ، نه تو آنی که برانی .
دلم از نبودنت پر است ، آنقدر که اضافه اش از چشمانم میچکد !
گلوی آدم را باید گاهی بتراشند تا برای دلتنگی های تازه جا باز شود ، دلتنگی هایی که جایشان نه در دل که در گلوی آدم است ، دلتنگی هایی که میتوانند آدم را خفه کنند .
ای قطار ، راهت را بگیر و برو ! دیگر نه کوه توان ریزش دارد و نه ریزعلی پیراهن اضافه ، دیگر هیچ چیز مثل سابق نیست
.با یک گل هم "بهار" می شود ، اگر در دلمان جوانه بزند !
حلقه ی دستانت که بر کمرم میزنی ، زیباترین اسارت زندگی من است !
بیچاره عروسک دلش میخواست زارزار بگرید ، اما خنده را بر لبانش دوخته بودند !
در رویاهایت جایی برایم باز کن ، جایی که عشق را بشود مثل بازی های کودکی باور کرد ، خسته شدم از بی جایی !
صبر کن ، برگرد ، چمدان هایمان اشتباه شده است ، دلم را به جای خاطراتت بردی !
تا تویی در خاطرم ، با دیگران بیگانه ام / با خیالت همنشینم ، گوشه ای زندانی ام .
سلام بر آنان که لایق سلامند / یک رنگ و یکدل و یک مرامند / هم گلند هم گنجینه هم دوست / هرچه از وی تعریف کنی نیکوست .
همدم تنهایی شب های من ، اشک است و بس / مرهم زخم دل تنهای من ، اشک است و بس / گر نمیبینی غمی اندر نگاه خسته ام / آنچه میشوید غم از چشمان من ، اشک است و بس .
کاش دستانم آنقدر بزرگ بود که می توانستم چرخ و فلک دنیا را به کام تو بچرخانم .
نبودنت را با ساعت شنی اندازه گرفته ام ، یک صحرا گذشته است !
گاهی به آسمان نگاه کن ، شاید کبوتری خسته به آشیانه ی دلت محتاج باشد .
بهاران من ، طوفان ها در رقص عظیم تو به شکوهمندی نیلبکی می نوازند ، و ترانه ی رگ هایت آفتابی همیشگیست .
دوریت زمستانی دیگر است ، کمتر از من دور شو ، باز سرما خورده ام .
گفتی اندر خواب بینی بعد این روی مرا / ماه من ، در چشم عاشق آب هست و خواب نیست .
تک گلی هستی تا عرش میخواهم تو را / گرچه کم میبینمت ، بسیار میخواهم تو را .
با پایان سال شروع به خانه تکانی کردم ، به خانه ی دل که رسیدم محبتت را برداشتم ، نه غباری داشت و نه کهنه شده بود ، مهرت جای جای دلم خواهد ماند .
بی بهانه تو را مرور میکنم تا خاموشیم نشان فراموشیم نباشد .
دوست خوب پادشاه بی تاج و تختیست که بر دل حکومت میکند ، سلام پادشاه !
یادم باشد وقتی آمدی راز بزرگی را به تو بگویم ، اینکه در نبودنت آسمان آبی نیست .
آرزو دارم بهاران مال تو / شاخه های یاس خندان مال تو / ساده بودن های باران مال تو / آن خداوندی که دنیا آفرید ، تا ابد همراه و پشتیبان تو .
حواسم را هر کجا که پرت می کنم ، باز کنار تو می افتد .
تنهایی و دلتنگیت را پیش فروش نکن ، فصلش که برسد به قیمت میخرند !
این روزها سنگین و نحس اند ، چه کنم ؟ لحظات هم بهانه ات میگیرند ، رفتی و ردپایت در پس کوچه های قلبم باقی مانده است .
ما بدهکاریم به یکدیگر و به تمام " دوستت دارم" های ناگفته ای که پشت دیوار غرورمان ماند و آنها را بلعیدیم تا نشان دهیم که منطقی هستیم .
مرجع خبری پرسپولیس : دروازهبان پیشین تیم ملی فوتبال ایران و باشگاه پرسپولیس که یکی از تاثیرگذارترین بازیکنان تیم ملی در راه صعود به جام جهانی 1998 بود، به دلیل شکایت یک پزشک ممنوع الخروج و به تحمل 54 ضربه شلاق محکوم شد
احمدرضا عابدزاده ضمن تایید این خبر گفت: روز اول فروردین قصد سفر به آمریکا و دیدن پسرم پس از یکسال را داشتم که در فرودگاه متوجه شدم ممنوع الخروج هستم و وقتی پیگیری کردم فهمیدم به تحمل 54 ضربه شلاق نیز محکوم شده ام.
وی با بیان اینکه در همان روز گذرنامه ام را گرفتند در مورد دلیل این اتفاق گفت: من سال 72 و در دیدار تیم ملی ایران برابر چین تایپه دچار مصدومیت شدید شدم و پایم را به تیغ جراحان سپردم که دکتر مددی این عمل را انجام داد اما پایم کوتاه و بلند شد و پزشکان آلمانی تایید کردند که مقصر این اتفاق پزشک جراح بوده است.
احمدرضا عابدزاده خاطرنشان کرد: چند بار برای مداوای پایم به آلمان رفتم و به پزشکان زیادی مراجعه کردم اما متاسفانه مشکل پایم حل نشد و همین عمل اشتباه من را از فوتبال دور کرد. پزشکان آلمانی هم تاکید کردند اگر این پزشک در آلمان مرتکب چنین اشتباهی می شد قطعا بدترین برخوردها با وی صورت می گرفت.
دروازه بان پیشین تیم ملی فوتبال ایران افزود: به خاطر مصاحبه ای که با یکی از روزنامه های کشورمان انجام دادم دکتر مددی از من شکایت کرد که ظاهرا احضاریه سه بار به آدرس دیگری رفته است و پلاک مغازه من در احضاریه اشتباه خورده بود.
وی ادامه داد: برای من جای تعجب دارد که چطور بدون اینکه بنده در جریان باشم یا به دادگاه بروم برایم حکم صادر شده است و علاوه بر ممنوع الخروج بودن باید 54 ضربه شلاق را هم تحمل کنم. سوال من از آقایان مسئول این است که آیا پیدا کردن احمدرضا عابدزاده در این مملکت کار سختی بود که یک بار هم احضاریه به دست من نرسید؟
عابدزاده خاطرنشان کرد: واقعا اگر یک فرد غیر ورزشی هم بود آقایان اینگونه با او برخورد می کردند و چنین حکمی برایش صادر می کردند. من سالها برای شادی دل این مردم تلاش کردم و زحمت کشیدم اما از زمانی که تیم ملی را به جام جهانی بردم اینگونه با من برخورد می شود و نامهربانی های زیادی را دیده ام و بدترین برخوردها با من صورت گرفت.
وی افزود: بسیاری از مردم تهران و حتی کشور می دانند که مغازه من کجای خیابان شریعتی است اما آقایان مسئولان نمی توانستند این مغازه را پیدا کنند و احضاریه را به دست خودم برسانند؟ آیا این درست است که یک قهرمان ملی و کسی که برای این فوتبال زحمت کشیده است را به 54 ضربه شلاق محکوم کنند و با او اینگونه برخورد کنند؟
احمدرضا عابدزاده در پایان گفتگویش گفت: صبح روز یکشنبه به دادسرای اجرای احکام در میدان ارگ می روم تا پیگیر این پرونده باشم. مطمئن باشید تا انتهای این پرونده خواهم رفت و خسارت همه اتفاقاتی که در این چند روز برایم افتاده است را از آنها می گیرم. اما مردم بدانند که این آقایان چطور با کسی که برای این فوتبال زحمت کشیده است برخورد می کنند.
اگه پرسید ازت هنوز تو فکرمی؟
بخند و بش بگو یه تجربه بودم همین اگه پرسید تاحالا واسه من گریه کردی بگو نه ولی بگو گریه کردم که برگردی حواست نیست به این حالی که من دارم حواست نیست که من چقدر دوست دارم حواست نیست همش گریه شده کارم نفهمیدی من اونم که تورو تنهات نمیزارم بهش نگو یه سال و ما با هم زندگی کردیم نگو یه روز نبودم یه عمر گریه میکردی بهش نگو که گفتی زندگی بی من نمیشه قسم خوردی که بمونی تا همیشه حواست نیست چقدر خراب و داغونم بدون تو تک و تنها نمیتونم چرا اینقدر کنار اون تو آرومی نگو از گریه هام چیزی نمیدونی...
دیدن عکست تمام سهم من است
از " تو " آن را هم جیره بندی کرده ام
تا مبادا
!! توقعش زیاد شو د
دل است دیگر ...
ممکن است فردا خودت را از من بخواهد ...