به او گفتم:كيستي؟
گفت: غم!
فكر كردم غم عروسكي خواهد بود كه من بعد ها با او بازي
خواهم كرد،
ولي بعدها فهميدم!!من عروسكي هستم در دستان غم!!!
شبي پرسيدمش با بي قراري
به غير از من كسي را دوست داري
ز چشمش اشك شد از شرم جاری
ميان گريه هايش گفت آری
یک دختر خوب با یه بار کلاس رانندگی رفتن نمیگه من 4 ساله گواهی نامه دارم.>>
یک دختر خوب کمتر بر این لینک ها کلیک میکند:شوهر یابی ، شوهر یابی در 5 دقیقه .>>
یک دختر خوب کمتر شماره میده ومیگیره و با دوستاش عوض میکنه و کلکسیون شماره باز نمیکنه.>>
یک دختر خوب وقتی براش خواستگار میاد تندی نمیره تاریخ عروسی رو تعیین کنه.)هنوز هیچی نشده(>>
یک دختر خوب تو چت نمیگه خونمون سعادت آباد،بابا مالک سایپاست و هر هفته میریم خارج.>>
یک دختر خوب وقتی براش خواستگار مناسب اومد قبول میکنه و نمیگه:من فعلا میخوام درسمو ادامه بدم.
فرصت زندگی داری به خاطرم خطر نکن
به پای این شکسته دل جوونیتو هدر نکن
حیفه بمونی با غم عشق من بی خانمان
به شعله هام نگاه بکن منم یه شمع نیمه جون
***
می شناسمت ای خوب من ، وابسته ای مثل خودم
من نمی خوام درگیر این ، دردی بشی که من شدم
همین قدو بهت بگم ، خسته و وامونده شدم
تقدیر بی وفاییه ، مهمون ناخونده شدم
***
اینکه بهت میگم برو خیال نکن که راحته
بدون که بعد رفتنت دلم فکر شکایته
نگاه بی تفاوتم ترسیه از برگشتنت
خواستم بیفتم از سرت عادت دلتنگ شدنت
***
می شناسمت ای خوب من ، وابسته ای مثل خودم
من نمی خوام درگیر این ، دردی بشی که من شدم
همین قدو بهت بگم ، خسته و وامونده شدم
تقدیر بی وفاییه ، مهمون ناخونده شدم
***
فرصت زندگی داری به خاطرم خطر نکن
به پای این شکسته دل جوونیتو هدر نکن
سخته گذشتن از همو عشقی که پوچ و خالی نیست
با سرنوشت چه میشه کرد وقتی دیگه مجالی نیست
http://parsaspace.com/files/9615364884/?c=1146
آیا میدانید: در جهان به ۶۰۰۰ زبان تکلم میشود. آیا میدانید: هر قاره ای، شهری به نام «رم» دارد. آیا میدانید: که حلزون می تواند سه سال بخوابد . آیا میدانید: دلفین ها با یک چشم باز می خوابند . آیا میدانید: قلب زنان نسبت به مردان تندتر می زند . آیا میدانید: ناراحتی های پا در زنان ۴ برابر مردان است. آیا میدانید:کوسه ها از بیماری سرطان در امان هستند . آیا میدانید: هیچ گورخری، خط های مشابه دیگری ندارد. آیا میدانید: ۱۳ درصد جمعیت جهان، صحرانشین هستند . آیا میدانید: چهار پنجم جانوران رو حشره ها تشکیل داده اند. بقیه در ادامه مطلب
دعاهای زیر از کتاب سومین جشنواره بینالمللی "دستهای کوچک دعا" است. این جشنواره سه سال است که در تبریز برگزار میشود و دعاهای بچههای دنیا را جمع آوری میکند و برگزیدگان را به تبریز دعوت و به آنها جایزه میدهد. دعاهایی که میخوانید از بچههای ایران است. لطفاً آمین بگوئید :
آرزو دارم سر آمپولها نرم باشد! (تاده نظربیگیان/ ۵ ساله)
خدای مهربانم! من در سال جدید از شما میخواهم اگر در شهر ما سیل آمد فوراً من را به ماهی تبدیل کنی! (نسیم حبیبی/ ۷ ساله)
خدای عزیزم! من تا حالا هیچ دعایی نکردم. میتونی لیستت رو نگاه کنی. خدایا ازت میخوام صدای گریه برادر کوچیکم رو کم کنی! (سوسن خاطری/9 ساله)
خدایا! یک جوری کن یک روز پدرم من را به مسجد ببرد. (کیانمهر رهگوی/7 ساله)
خدای عزیزم! در سال جدید کمک کن تا مادربزرگم دوباره دندان دربیاورد آخر او دندان مصنوعی دارد! (الناز جهانگیری/ 10 ساله)
آرزوی من این است که ای کاش مامان و بابام عیدی من را از من نگیرند. آنها هر سال عیدیهایی را که من جمع میکنم از من میگیرند و به بچه آنهایی میدهند که به من عیدی میدهند! (سحر آذریان/ ۹ ساله)
بسماللهالرحمنالرحیم. خدایا! از تو میخواهم که برادرم به سربازی برود و آن را تمام کند. آخه او سرباز فراری است. مادرم هی غصه میخورد و میگوید کی کارت پایان خدمت میگیری؟ (حسن ترک/ 8 ساله)
ای خدا! کاش همه مادرها مثل قدیم خودشان نان بپزند من مجبور نباشم در صف نان بایستم! (شاهین روحی/ 11 ساله)
خدایا! کاری کن وقتی آدمها میخوان دروغ بگن یادشون بره! (پویا گلپر/ 10 ساله)
خدا جون! تو که اینقدر بزرگ هستی چطوری میای خونه ما؟ دعا میکنم در سال جدید به این سؤالم جواب بدی! (پیمان زارعی/ 10 ساله)
خدایا! یک برادر تپل به من بده!! (زهره صبورنژاد/ 7 ساله)
ای خدا! کاری کن که دزدان کور شوند ممنونم! (صادق بیگ زاده/ 11 ساله)
خدایا! در این لحظه زیبا و عزیز از تو میخواهم که به پدر و مادر همه بچههای تالاسمی پول عطا کنی تا همه ما بتوانیم داروی "اکس جید" را بخیریم و از درد و عذاب سوزن در شبها رها شویم و در خواب شبانهیمان مانند بچههای سالم پروانه بگیریم و از کابوس سوزن رها شویم. (مهسا فرجی/ 11 ساله)
خدایا! شفای مریضها را بده هم چنین شفای من را نیز بده تا مثل همه بازی کنم و هیچکس نگران من نباشد و برای قبولشدن دعا 600 عدد صلوات گفتم انشاءالله خدا حوصله داشته باشد و شفای همه ما را بدهد. الهی آمین. (مهدی اصلانی/ 11 ساله)
خدایا! دست شما درد نکند ما شما را خیلی دوست داریم! (مینا امیری/ 8 ساله)
خدایا! تمام بچههای کلاسمان زنداداش دارند. از تو میخواهم مرا زندادشدار کنی! (زهرا فراهانی/ 11 ساله)
ای خدای مهربان! من سالهاست آرزو دارم که پدرم یک توپ برایم بخرد، اما پدرم بدلیل مشکلات نتوانسته بخرد. مطمئن هستم من امسال به آرزوی خودم میرسم. خدایا دعای مرا قبول کن. (رضا رضائی طومار آغاج / 13 ساله)
کاشکی من یه مغازه توپفروشی داشتم تا دیگه مجبور نمیشدم بهجای توپهایی که همسایهمون پاره میکرد، توپ نو بخرم! (زهرا ایمانی/ 12 ساله)
خدایا ماهی مرا زنده نگهدار و اگر مرد پیش خودت نگهدار و ایشالله من بتوانم خدا را بوس کنم و معلممان هم مرا بوس کند!! (امیرحسام سلیمی/ 6 ساله)
خدیا! دعا میکنم که در دنیا یک جاروبرقی بزرگ اختراع شود تا دیگر رفتگران خسته نشوند! (فاطمه یارمحمدی/ 11 ساله)
ای خدا! من بعضی وقتها یادم میرود به یاد تو باشم ولی خدایا کاش تو همیشه به یاد من بیفتی و یادت نرود!(شقایق شوقی/9 ساله)
خدای عزیزم! سلام. من پارسال با دوستم در خونهها را میزدیم و فرار میکردیم. خدایا منو ببخش و اگه مُردم بخاطر این کار منو به جهنم نبر چون من امسال دیگه این کار رو نمیکنم! (دلنیا عبدیپور/ 10 ساله)
آرزو دارم بهجای اینکه من به مدرسه بروم مادر و پدرم به مدرسه بروند. آن وقت آنها هم میفهمیدند که مدرسه رفتن چقدر سخت است و اینقدر ایراد نمیگرفتند! (هدیه مصدری / 12 ساله)
خدایا! میخورم بزرگ نمیشم! کمکم کن تا خیلی خیلی بزرگ شوم! (محمد حسین اوستادی/ 7 ساله)
خدایا! من دعا میکنم که گاو باشم(!) و شیر بدهم تا از شیر، کره، پنیر و ماست برای خوراک مردم بسازم! (سالار یوسفی/11 ساله)
من دعا میکنم که خودمان نه، همه مردم جهان در روز قیامت به بهشت بروند. (المیرا بدلی/ 11 ساله)
خدای قشنگ سلام! خدایا چرا حیوانات درس نمیخوانند، اما ما باید هر روز درس بخوانیم؟ در سال جدید دعا میکنم آنها درس بخوانند و ما مثل آنها استراحت کنیم! (نیشتمان وازه/ 10 ساله)
اگر دلدرد گرفتیم، نسل دکترها که آمپول میزنند منقرض شود تا هیچ دکتری نتواند به من آمپول بزند! (عاطفه صفری/ 11 ساله)
به سلامتی هرچی پدره.........
پدر و پسر داشتن صحبت میکردن!!
پدر دستشو میندازه دوره گردنه پسرش میگه پسرم زور من بیشتره یا تو؟
پسر میگه : من..!!
... ... ...
پدر یکم جدی میشه میگه : پسر من زور من بیشتره یا تو؟؟!!
پسر میگه : بازم میگه من ...
پدر عصبی مشه دستشو از رو شونه پسرش بر میداره میگه : من یا تو!!؟؟
پسر میگه : بابا تو ...!!
پدر میگه : چرا بار اول و دوم گفتی من حالا میگی تو ؟؟
پسر گفت : آخه دفعه های قبلی دستت رو شونم بود
فراموش می کنم
فراموش می کنم تقدیری را که با تو رقم خورده شد
فراموش می کنم لحظاتی را که با تو سپری شد
فراموش می کنم نفسی را که با نفس تو هماهنگ شد
فراموش می کنم دلی را که برای وداع تو ترک خورده شد
فراموش می کنم اشکی را که برای انتظار تو جاری شد
فراموش می کنم رویاهایی که با تو پروزانده شد
فراموش می کنم ارزوهایی که با وجود تو محقق شد
فراموش می کنم خونی که با نبض تو در رگ هایم جاری شد
فراموش می کنم
فراموش می کنم
زندگی!
دوست!
تو....
همه چیز را فراموش می کنم
من می توانـــــــــــــــــــــ ــــــــــــم...
دلم واسه تنهایی میسوزد چرا هیچکس او را دوست ندارد مگر او چه گناهی کرده که تنها شده جرم تنهایی چیست که هیچکس او را نمیخواهد دیشب تنهایی از اتاقم گذشت دنبالش دویدم ولی او رفته بود تنهای تنها نیمه شب او را مرده کنار حوض خانه پیدا کردم از گریه، چشمانش قرمز بود
برایش گریستم، آخر او از تنهایی مرده بود، تنهایی مرد و من تنهاتر شدم