هیزم شکنی مشغول قطع کردن یه شاخه درخت بالای رودخونه بود، تبرش افتاد تو رودخونه.
وقتی در حال گریه کردن بود، یه فرشته اومد و ازش پرسید: چرا گریه می کنی؟
هیزم شکن گفت: تبرم توی رودخونه افتاده.
فرشته رفت و با یه تبر طلایی برگشت و از هیزم شکن پرسید:"آیا این تبر توست؟"
هیزم شکن جواب داد: "نه"
فرشته دوباره به زیر آب رفت و این بار با یه تبر نقره ای برگشت و پرسید: آیا این تبر توست؟
دوباره، هیزم شکن جواب داد: "نه".
فرشته باز هم به زیر آب رفت و این بار با یه تبر آهنی برگشت و پرسید: آیا این تبر توست؟
جواب داد: آره.
فرشته از صداقت مرد خوشحال شد و هر سه تبر را به اوداد و هیزم شکن خوشحال روانه خونه شد.
روزی دیگر هیزم شکن وقتی داشت با زنش کنار رودخونه راه می رفت زنش افتاد توی همان رودخانه. هیزم شکن داشت گریه می کرد که فرشته باز هم اومد و پرسید که چرا گریه می کنی؟ اوه فرشته، زنم افتاده توی آب.
فرشته رفت زیر آب و با جنیفر لوپز برگشت و پرسید: زنت اینه؟ هیزم شکن فریاد زد: آره!
فرشته عصبانی شد. " تو تقلب کردی، این نامردیه "
هیزم شکن جواب داد : اوه، فرشته من منو ببخش. سوء تفاهم شده. می دونی، اگه به جنیفر لوپز "نه" می گفتم تو می رفتی و با کاترین زتاجونز می اومدی.و باز هم اگه به کاترین زتاجونز "نه" میگفتم، تو می رفتی و با زن خودم می اومدی و من هم می گفتم آره. اونوقت تو هر سه تا رو به من می دادی. اما فرشته، من یه آدم فقیرم و توانایی نگهداری سه تا زن رو ندارم، و به همین دلیل بود که این بار گفتم آره.
نکته اخلاقی:
هر وقت مردی دروغ میگه به خاطر یه دلیل شرافتمندانه و مفیده
!!!!!!!!!!!
شنگول و منگول سال 1391
.
.
تق تق!! کیه؟
منم منم مادرتون؛ هدیه آوردم براتون
... .
.
..... بعد از باز شدن در.....
سرهنگ گرگی هستم ،
بچه ها بریزید خونشون
ماهواره هاشونو جمع کنید
مرجع خبری پرسپولیس : حسین هدایتی پس از جلسه با رویانیان و پروین آمادگی خود را برای کمک به پرسپولیس اعلام کرد.
به نقل از سایت باشگاه پرسپولیس، علی پروین درباره نشستی که شب گذشته بین او، محمد رویانیان و حسین هدایتی برگزار شد گفت: هدایتی یک پرسپولیسی است.
باشگاه های زیادی هستند که می خواهند یک نفر مثل او را داشته باشند و تاکنون پیشنهادهای مختلفی به او شده اما هدایتی با توجه به علاقه ای که به پرسپولیس دارد و اینکه به تفکرات و سیاست های مدیر عامل باشگاه پرسپولیس علاقه مند شده است، برای حضور در جمع ما اعلام آمادگی کرد
وی افزود: در این جلسه مقرر شد از این پس هدایتی در چارچوب برنامه های اقتصادی، با باشگاه پرسپولیس همکاری داشته باشد
پروین تصریح کرد: هدایتی در گذشته نیز برای کمک به پرسپولیس از هیچ تلاشی دریغ نکرده است. بر همین اساس قرار است با توجه به هماهنگی هایی که توسط سردار رویانیان به عمل می آید در صورت موافقت آقای عباسی وزیر ورزش و جوانان، هدایتی به جمع اعضای هیئت مدیره اضافه شود تا با دلگرمی بیشتر در جهت پیشبرد اهداف باشگاه تلاش کند.
عضو هیئت مدیره پرسپولیس اظهار داشت: در این جلسه که به مدت دو ساعت به طول انجامید، هدایتی با سیاست های جدید باشگاه پرسپولیس و سردار رویانیان آشنا شد و برای همکاری و همفکری در اجرای برنامه های کلان باشگاه موافقت کرد.
هدایتی در حالی برای حضور در پرسپولیس اعلام آمادگی کرده که پیش از به دنبال خرید امتیاز باشگاه داماش گیلان بود و حتی عابدینی مدیرعامل این باشگاه اعلام کرده بود قوه قضاییه با انتقال امتیاز تبم فوتبال داماش به هدایتی موافقت کرده است. عابدینی همچنین از قیمت پیشنهادی 7 میلیارد و 700 میلیون تومانی برای این انتقال خبر داده بود.
در کنار این موضوع بحث حضور هدایتی- که به دلیل هزینههایی که در ورزش کرده به عابر بانک معروف شده- در صبای قم و شاهین بوشهر نیز مطرح شد اما با جلسه شب گذشته همه برنامهها تغییر کرد.
هدایتی که چندی پیش در ماجرای کسر 12 امتیاز از استیلآذین به پروین حمله کرده و وی را یکی از مقصران این موضوع دانسته بود پس از جلسه شب گذشته با وی برای بازگشت به پرسپولیس اعلام آمادگی کرد.
امشب به یاد تک تکِ شب ها دلم گرفت
در اضطراب کهنه ی غم ها، دلم گرفت
انگار بغض تازه ای از نو شکسته شد
در التهابِ خیسِ ورق ها، دلم گرفت
از خواندن تمام خبرها تنم بسوخت
از گفتن تمام غزل ها دلم گرفت
در انتظار تا که بگیرم خبر ز تو
در آتشِ گرفته سراپا دلم گرفت
متروکه نیست خلوتِ سرد دلم ولی
از ارتباطِ مردم ِدنیا دلم گرفت
یک ردِ پا که سهمِ من از بی نشانی است
از ردِ خون که مانده به هر جا، دلم گرفت
اینجا منم و خاطره هایی تمام تلخ
اقرار میکنم، درآمدم از پا دلم گرفت
فال حافظ!نیت كن..............به جهنم گر غمت پایان ندارد!!
به درك گر سرت سامان ندارد!!
بخندم من به این دنیای فانی !!
كه ضایع تر از این امكان ندارد!!!
{حافظ می خواد بگه تو خوشبخت می شی!یكم عصبانیه!!منظوری نداره!!}
میدونی از كی باب شد كه" اول خانم ها" یا"خانم مقدم هستند"این موضوع از عصر غار نشینی انسان باب شد چطوری؟
اینطوری كه انسان غار نشین هر وقت می خواست برود تو غار اول خانم ها را می فرستاد كه اگر حیوان درنده ای آنجا بود
اول آنها را بخورد ویا وقتی میخواست از غار خارج شود اول خانم ها را می فرستاد كه اگر باز حیوان درنده كمین كرده باشد
اول خانم ها را بخورد خلاصه این موضوع از آن موقع تا به حال باب شد .
کاش همیشه در کودکی می ماندیم
تا به جای دلهایمان
سر زانوهایمان زخمی میشد!...
قرارمان باران بود
ساعت دلدادگی
کنار عشق
یادت هست ؟!
من آمدم
باران هم
و رنگین کمان
برای عشق
تمام قطره ها را
در انتظارت قدم زدم
و خیابان را
تا تمام شهر
به جستجوی تو بردم
تو امّا نیامدی
نمی دانم اشک بود یا باران
چیزی بر گونه ام سر می خورد
و روی کفش ها یم می چکید
که می گفت
تو در خواب من جا مانده ای
و من ...
چشم هایم را
به ملاقات آورده بودم !
همیشه ...
این گونه از رؤیای تو
تنها
به خانه بر می گردم
همه قراردادها را روی کاغذ بی جان نمی نویسند ،
بعضی از قراردادها وعهد ها را روی قلب می نویسند ...
حواست به این عهد های غیر کاغذی، بیشتر باشد
شکستنشان
یک آدم را می شکند . . .