با خود پیمان ببندید
آنقدرقوی شوید که هیچ چیز و هیچ چیز و هیچ چیز آرامش ذهنیتان را به هم نریزد.
با خود پیمان ببندید
در هر گفتگویی کلامی از سلامتی شادی و ثروت را بر زبان جاری سازید.
باخود پیمان ببندید
همواره توانایی های دوستانتان را به آنها یادآور شوید (حس خوب مفید بودن را برای دوستانتان بوجود آورید)
با خود پیمان ببندید
نیمه روشن هر چیزی را بنگرید، آنگاه تاریکی کنار رفته و روئیاهایتان تحقق مییابد.
با خود پیمان ببندید
به بهترین فکر کنید، برای بهترین کار کنید و فقط بهترین را بخواهید.
با خود پیمان ببندید
مشتاق موفقیت دیگران باشید، آنچنان که گویی آن موفقیت از آن شماست.
با خود پیمان ببندید
اشتباهات گذشته را فراموش کنید و به سوی دستیافتههای بزرگتر در آینده حرکت کنید.
با خود پیمان ببندید
به تمام موجودات زنده با لبخند نگاه کنید.
با خود پیمان ببندید
آنقدر برای رشد و تعالی خود زمان صرف کنید، تا دیگر زمانی برای انتقاد کردن از دیگران نداشته باشید.
با خود پیمان ببندید
برای ناراحتی صبور، برای ترس قوی و در برابر خشم متین باشید.
با خود پیمان ببندید
که بهترین باشید و به دنیا بگویید که بهترین هستید.
فرمان دادم که همه ی مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند
شاه بابـِل، شاه سومر ، شاه چهار گوشه ی جهان"
سر جلسه امتحان به جلوییم میگم سوال 6 رو بلدی؟! میگه آره می خوای بهت بگم !؟ میگم پـَـــ نــه پـَـــ نگرانت بودم میخواستم اگه ننوشتی من بهت بگم!!!
به مستخدم شرکت می گم بیا این پرده رو وصل کن می گه نردبون بیارم می گم پـَـــ نــه پـَـــ پاهای پرتوان برسید به یار این ناتوان
رف كیف پولشو گرفته دستش اومده میگه آقا كار مارو زودتر راه بنداز شیرینیتم محفوظه . میگم میخوای رشوه بدی؟ میگه پـَـــ نــه پـَـــ پاشو برقص میخوام بهت شاباش بدم....آه دست دست دست...
ساعت 8 صبح کلاس داریم. منم خمیازه میکشم و دهنم یه نیم متر باز میشه. استاد میگه چیه خوابت میاد؟ پـَـــ نــه پـَـــ میخوام بخورمت
رفتم بانک قبضارو میدم به کارمند بانک با پول،بعد میگه میخواین پرداختشون کنی...؟ پـَـــ نــه پـَـــ اومدم بهتون نشون بدم کونتون بسوزه چقدرکم مصرف کردیم....
سركلاس كیفمو گذاشتم ردیف جلو برا دوستم جا بگیرم . دختره اومده میگه : جاگرفتی ؟ پـَـــ نــه پـَـــ نگران بودم كیفم از این پشت تخترو خوب نبینه....
تو خونه جلو کامپیوترم نشستم داداشم از بیرون اومده میگه خونه ای؟؟؟ پـَـــ نــه پـَـــ تو جاده تهران – قمم…میگه پای سیستمی؟؟؟ پـَـــ نــه پـَـــ پشت فرمونم دارم تو اتوبان رانندگی می کنم
رفتم توی پمپ بنزین ، بنزین زدم. بعد دیدم کیف پولمو نیاوردم. ساعتمو دادم به یارو گفتم : ببخشید ، اینو بگیرید تا برم خونه و برگردم .گفت: پول نداری؟ گفتم: پـَـــ نــه پـَـــ میخوام کرنومتر بگیری با چه سر
هرچند درمان بیماری سرطان در مواردی ممکن است با دشواری هایی همراه باشد اما درصورت تشخیص به موقع می تواند کمک زیادر به درمان باشد لذا در صورت مشاهده علائم هشدار دهنده خاص و مراجعه به موقع به پزشک متخصص می توان موجب شناسایی به هنگام بیماری سرطان شد.
این علائم عبارتند از:
1 تغییر در عادت دفع مدفوع یا ادرار یا پیدا شدن خون در مدفوع یا ادرار
2 بهبود نیافتن زخم های پوستی پس از دو هفته
3 خونریزی یا ترشح غیرطبیعی از مجاری طبیعی بدن
4 توده یا برآمدگی در پستان یا هر نقطه دیگر بدن
5 اشکال در بلع غذا
6 هر گونه تغییر در زگیل یا خال های موجود در بدن
7 سرفه های مداوم یا خونی یا گرفتگی مزمن صدا
علائم یاد شده در بیماری های خوش خیم نیز دیده میشود اما برای تشخیص سرطان در صورت مشاهده این علائم ، فرد حتما باید با پزشک مشورت کند.
گاهی اتفاقاتی رخ میدهد که نیازمند کمک فوری نیست، ولی به خاطر درد و تورم ناحیه ی آسیب دیده، با خود میگوییم ای کاش میتوانستم کار مفیدی انجام دهم.
یکی از این موارد وقتی است که فردی از اعضای خانواده، به خصوص کودکی دچار ضربه میشود و مثلا دست یا پاهایش بعد از افتادن، کبود و متورم میشود.
شما برای کاهش ورم و درد چه کاری میتوانید انجام دهید؟
اگر آسیبدیدگی در دست باشد، با آویزان کردن آن، ورم و کبودی کاهش مییابد. اگر هم پای فرد، دچار آسیب شده او را بنشانید و ناحیه آسیب دیده را بلند کنید و چند بالش زیر پایش بگذارید. سپس به سرعت با کمک کمپرس سرد سعی کنید، درد و تورم منطقه ی آسیبدیده را کاهش دهید.
کمپرس سرد چیست؟
میتوانید چند تکه یخ را داخل کیسهای بریزید و کمی نمک روی آن بریزید تا به آب شدن بهتر یخها کمک کند و یا حوله یا پارچهای را در آب سرد فرو ببرید و هر چند دقیقه آن را عوض کنید. حتی میتوانید یک بسته لوبیای منجمد شده از داخل فریزر بردارید و به عنوان کمپرس سرد استفاده کنید.
با وجود گرانی سکه! دیگه طلاق ندین بلافاصله بکشین! دیه از مهریه ارزونتره
دیالوگی که امروز شاهدش بودم (بین ۲ دختر) :
موبایلت داره زنگ میخوره.
اَه پیداش نمیکنم.
نکنه خونه جا گذاشتیش
راهنمایی و رانندگی خرم آباد برای چندمین بار اعلام کرد: “شهروندان عزیز برای، آزمون راهنمایی رانندگی لازم نیست ناشتا باشید !! لطفا سوال نفر مایید”
بررسی کردند که چرا ل.ر.ها چیزی یاد نمیگیرند دیدند همینکه معلم تخته رو پاک میکنه اونا هم دفترشون رو پاک میکنند
زن ل.ر.ه به شوهرش میگه به مناسبت روز زن برام آواز بخون
میگه: یه حلقه طلایی اسمتو روش نوشتم
برو بیار پاکش کنم ریدم تو سرنوشتم
خدا و انسان و عشق ، این است امانتی که بر دوش ما سنگینی می کند !
برای شنا کردن به سمت مخالف رودخانه، قدرت و جرات لازم است . وگرنه هر ماهی مرده ای هم می تواند از طرف موافق جریان آب حرکت کند.
وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم
وقتی که دیگر رفت
من به انتظار آمدنش نشستم
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم
وقتی که او تمام کرد
من شروع کردم
وقتی که او تمام شد
من آغاز کردم
چه سخت است تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن است
مثل تنها مردن
میان دعوا حلوا خیر نمی کنند:
منتظری در حین دعوا و زد و خورد حرف خوش و خوردنی نثار هم کنند، نتیجه دعوا خسارت و زیان است.
میان دعوا اوقات تلخی نکن:
به شوخی، چون کسی خشمگین گردد و بنای بد حرفی بگذارد برای آرام کردن و خندانیدن او چنین می گویند.
میان حرف کسی دویدن:
حرف کسی را بریدن، به میان حرف کسی حرف آوردن
میان تهی تر از طبل:
شخص پرمدعا و بی هنر
میان بستن:
برای انجام کاری آماده شدن
میان دعوا نرخ معین می کند:
مقصود خود را در موقعی نامناسب و غیر منتظره بیان داشتن
میان دو سنگ آرد خواستن:
آدم طمعکاری است، در پی سودجویی و استفاده است.
میان زمین و آسمان ماندن:
سرگردان کار خود بودن ، سرگشته و حیران ماندن
میان دو نفر را بهم زدن:
ایجاد نفاق و کدروت بین دو نفر
یکه خوردن و بسختی پریدن از خواب
چراغ هیج کس تا صبح نسوزد:
روزهای خوش و خوشبختی های انسان دایمی و پایدار نیست.
چراغ پای خودش را روشن نمی کند:
همانند: کوزه گر از کوزه شکسته آب می خورد.
چر اندر چار گفتن:
سخنان بی معنی و بی سروته گفتن ، یاوه گویی کردن
چاه نکنده منار دزدیدن:
بدون تهیه نقشه و مقدمات امر دست به کار شدن.
چشم آب نخوردن:
انتظار درست شدن کاری را نداشتن ، باور نکردن
چشمت را درویش کن:
نظر پاک باش و حرمت را نگهدار، شتر دیدی ندیدی
چشم بسته غیب گفتن:
سخن گفتن از بدیهیات ، صبحت چیزی که شنونده قبلا از آن اطلاع دارد.
چشمت روز بد نبیند:
همان بهتر که نبودی و ندیدی که چقدر تاثرآور بود.
چشم کسی آب نخوردن:
تصور انجام کاری یا امری را مشکل دانستن، امید نداشتن
دچار درماندگی و سرگردانی بودن، همیشه از بخت خود شاکی بودن.
کاسه و کوزه را سرکسی شکستن:
دق دلی خود را به سرکسی خالی کردن.
کاسه و کوزه کسی را بهم زدن:
وسایل زندگی کسی را بهم زدن، سبب آزار و اذیت کسی شدن
کاسه همان کاسه است و آش همان آش:
چیزی تغییر نیافته و کارها برهمان منوال پیشین است.
کاش پاهایم شکسته بود:
اگر می دانستم نتیجه کار اینطور است هرگز نمی رفتم.
کاش دوقلو بودی:
به شوخی، خودت تنها اینقدر لوس و بی مزه بودی.
کاسه از آش گرمتر:
به دلسوزی بیش از اندازه تظاهر کردن
کاسه ای زیر نیم کاسه بودن:
سری در پشت پرده وجود داشتن، راز مهمی در کار بودن
کاسبی کاه سابی است:
زیرا به اندک سودا و خرید و فروشی قانع است.
کار یک شاهی صنار نیست:
آن طور هم که تصور کرده ای کار آسانی نیست.
کاری را پخته کردن:
مقدمات انجام و اجرای کاری را فراهم کردن
کار یکبار اتفاق می افتد:
در هر کاری باید شرط احتیاط و پیش بینی را فراموش نکرد.
کار و بارش چاق بودن:
دارای ثروت ومال فراوان بودن، همانند: دماغش چاق بودن
کاری بکن بهر ثواب ، نه سیخ بسوزد نه کباب:
اگر واسطه کار خیری هستی انصاف و عدالت و حق را رعایت کن.